پديدارشناسي ون منن در مطالعات برنامه درسي
مطالعات پديدارشناسي عموما با ادراک يا مفاهيم،نگرش و عقايد و احساسات و عواطف افراد سروکار دارد. افراد در اجراي مطالعات پديدارشناسي درمرکز توجه هستند، اما بايد توجه داشت که توصيف آنها از تجارب.شخصيشان حايز اهميت است
پديدارشناسي ريشه در نهضت فلسفي ادموند هوسرل دارد وي بر اين باور بود که نقطه شروع دانش، تجربه دروني فرد از پديدههاست که شامل احساسات، ادراک و تصورهايي است که به هنگام متمرکزکردن توجه بر شئ، در آگاهي آشکار ميشوداين علم قصد دارد که ازدريچه چشم و ذهن انسان، مسايل انسان و جهان را بشناسد و بر اين باور است که دانش مطمئن، دانشي است که از طريق تجربه ذهن،فکر و احساس حاصل ميشود
اين علم از ما ميخواهد تا دنيا را از دريچه تجربيات بلاواسطه و فوري روزمره بنگريم؛ درصدد دستيابي به آگاهي باشيم و معناي جهان را بدانسان که معناي آن در هستي تجلي پيدا ميکند درک کنيم. فضا،زمان و روابط انساني تجربه شده، بدانسان که ما در عمل اين موارد رابه کار ميبريم، حايز اهميت است پديدارشناسي، تلاشی منظم ودقيق براي درک و فهم عميق و صحيح تجربه است.
پديدارشناسي ون منن
ماکس ونمنن يکي از صاحبنظران حوزه پديدارشناسي در تعليم،تربيت و برنامه درسي است. از ديد وي پديدارشناسي به معناي مطالعه جنبه هاي مختلف يادگيري و تدريس است که توسط افراد در دنياي واقعي تجربه ميشود. ونمنن بر اين باور است تعليم و تربيت عبارت از شرايط و موقعيت تدريس است. آنچه که در تعليم، تربيت و برنامه درسي واجد اهميت است عبارت از فرد يا کودک و ويژگيهاي منحصر به فرد اوست. تعليم و تربيت چيزي نيست جز زندگيهاي منحصر به فرد افراد و مراقبت و توجه معلمان نسبت به اين خصوصيات منحصر به فرد. تعليم و تربيت هم با نظريه و هم با عمل سروکار دارد اما هر دو برچگونگي نحوه عملکرد موثر، سنجيده و مناسب در رابطه با کودکان دلالت دارد
ويژگيهاي برنامه درسي مبتني بر ديدگاه پديدارشناسي ونمنن
ونمنن براي برنامه درسي يا متن در بستر پديدارشناختي، ويژگيهاي زير را برمي شمرد
1- متن يا برنامه درسي بايد داراي جهت باشد. اين بدان معناست که مربيان بايد به طور آگاهانه اين امر را بررسي کنند که چگونه با بچه هامرتبط هستند، اعمال آنها را مدنظر قرار ميدهند و به آنها گوشم يدهند مربي داراي ديدگاه پديدارشناسي، جهتگيري هستي شناسانه و فکورانه را مدنظر قرار ميدهد و مبتني بر اين ديدگاه،نظريه از زندگي بدانسان که زيست شده است، قابل جداسازي نيست. ونمنن ميگويد اگر واقعا ما محقق هستيم، بايد به شيوه پديدارشناسي، "کلا س درس محور" باشيم.
۲- متن يا برنامه درسي بايد قوي باشد. مربي از جهتگيري وديدگاهش بهعنوان منبعي براي دستيابي به درک و فهم تربيتي استفاده ميکند و در سايه انجام فعاليت مختلف تربيتي و پژوهشي آن را تقويت ميکند. بنابراين مربي رويکرد خود را بهعنوان يک رويکرددر ميان رويکردهاي مختلف مدنظر قرار نميدهد، بلکه به عنوانرويکردي که داراي جهتگيري منحصر به فردي است مدنظر قرارميدهد ( ۱۲)
۳- متن بايد غني باشد. مربي که داراي جهتگيري قوي نسبت به دنياي واقعي بچه ها است، در خود نوعي علاقه شديد به زندگي واقعي را پرورش ميدهد . اين شيفتگي نسبت به جهان و دنياي واقعي عملا دستيابي و ارايه معاني و برداشت مختلف از حوادث راامکان پذير ميکند، معاني که با بچه ها از طريق داستان، حکايت وساير اعمال توصيف پديدارشناسي کشف ميشود.
۴- متن بايد عميق باشد. اين امر بدان معناست که متن بايد داراي توصيفهاي عميق و همراه با به تصويرکشيدن ساختارهاي معني باشد،يعني فراتر از آنچه باشد که به شکل حسي و فوري تجربه ميشود او در يکي از آثار اخيرش مفهوم و ايده تدبير را به کار گرفته است و بيان ميکند که در اثر تدبير تدريس معناي عقلانيت تربيتي رامجموعه اي از ويژگيهاي مهم براي فکر در تعليم و تربيت برمي شمرد. براي مثال عنوان ميکند که تعليم و تربيت پديدارشناختي به بسترهاي مربوط به داستانها و حکايتهاي زندگي حساس است.
بررسي پديدارشناسي ونمنن
۱- ونمنن تعريف دقيقي ازبرنامه درسي ارايه نميدهد و برنامه درسي وي بر تجربه زيست شده فراگير مبتني است تا تمرکز روي مسايل شناخت شناسانه،واقعيت شناسانه و مسايل متافيزيکي، در برنامه درسي به عنوان موضوع پديدارشناسي تجربه زندگي روزمره فراگير، منابع اصلي اطلاعات برنامه درسي محسوب ميشوند و ويژگيهاي جهت دار، قوي، غني وعميق بودن را براي برنامه درسي لازم ميداند.
۲- ونمنن به اهميت و نقش معلم در برنامه درسي توجه خاصي دارد.پديدارشناسي ونمنن کمک ميکند معلمان از روي هوشياری واقعي وحقيقي درباره موقعيتها تامل کنند. چنانکه ميبينيم ونمنن به ارتباط بين معلم و دانش آموز اهميت ميدهد و بر صميميت معلم تاکيدميکند. ولي سئوال اينجاست که صميميت معلم اگرچه به عنوان يک عامل دخيل در تدريس موثر قابل فهم و درک است، اما به دشواري ميتوان آن را کمي کرد و دشوارتر اينکه آن را به معلم هاي آينده انتقال داد.
۳- در بحث تدريس، در پديدارشناسي ونمنن نيز تاکيد ميشود که تدريس "انجام دادن" نيست بلکه "بودن" است. در تدريس به معناي بودن، معلم نه تنها در پي شناخت موضوع درسي به عنوان موضوعشناسايي است؛ بلکه، در پي شناخت فراگيران به عنوان شناسنده نيزهست( 1)بنابراين پديدارشناسي رويکردي دانش آموزمحور ومساله محور دارد و تدريس به عنوان منبعي از تجارب است که متکي به دريافتها و کنترل کيفيتها است، يک فعاليت شهودي و يا خلاقانه ونيز در جستجوي نتايج پيش بيني نشده است و تدريس به منزله فرآيندي که در آن انگيزههاي يادگيري (علاوه بر انتقال مفاهيم)هدايت ميشود و معلم از نقش انتقال دهنده صرف اطلاعات و دانش،به کارگزار وراهنمايي مبدل ميشود که در تکوين نگرشها وانگيزه هاي دانش آموزان بسيار موثر است
.۴- در پديدارشناسي ونمنن محتواي درسي علاوه بر معناي شناختي بايد دربرگيرنده معاني غيرشناختي يا معاني برتر نيز باشند. بنابراين شعر، موسيقي و نقاشي به عنوان هنرهايي که معاني برتر را ارايه ميکنند از اهميت خاصي در پديدارشناسي برخوردار است برنامه درسي به جاي انتقال معاني از جهان پيرامون به ذهن فراگير، روي بازتاب تجربه هاي فراگير متمرکز است. به فراگير فرصتهايي براي تامل يا بازتاب انديشه هايشان ميدهد و مبتني بر تجارب شخصي ازجهان است. دانش نسبت به خود مهمترين نوع دانش است و تجربه روزمره و تجربه دروني مبناي انتخاب برنامه درسي است
ارزش عمده کار ونمنن براي مطالعات برنامه درسي از تصديق اين نکته ناشي ميشود که زيست جهان شخصي فرد ميتواند در معرفت عمومي تجربه هاي روزمره شناخته شود، چون اين تاييد راهي را براي ملاحظه توصيف هاي مربوط به زيست جهان ديگران مي گشايد. جداشدن ما از بسياري ازمتغيرهاي موجود در دنياي دانش آموز سبب ميشود که فعاليتهاي مادر حوزههاي تحقيق و تدريس به اقداماتي تصنعي، ساختگي وظاهرفريب مبدل شود (
منابع
برنامه درسی به سوی هویت جدید ، 1386 نشر آییژ دکتر کوروش فتحی
فصلنامه راهبرد آموزشی شماره 4 زمستان 1389 ،عیسی برقی
اسماعیل مصطفی زاده دکتری برنامه ریزی درسی از علاقمندان حوزه برنامه درسی و آموزش می باشم.دراین وبلاگ مطالب علمی مربوط به حوزه علوم تربیتی(مطالعات برنامه درسی ، روانشناسی تربیتی ،آموزش) جهت بحث و تبادل نظر مطرح می شود.